روایتی از 40 سال معلمی
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۸۰۳۲۵۰
ایسنا/خراسان رضوی حرفهایش را از سال 33 و آن زمان که دانشآموز بوده شروع میکند، با خاطرات دوران معلمیاش که از سال 51 شروع شده ادامه میدهد و تا سال 90 که بازنشسته میشود؛ 40 سال معلمیاش را برایمان روایت میکند.
محمد سلطانی از سال 51 فعالیت خود را به عنوان دبیر شیمی در زابل آغاز کرده، سابقه ۴۰ سال تدریس دارد و ۵ سال آخر خدمتش را هم در دانشگاه علمی کاربردی تدریس کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این معلم بازنشسته در مورد دوران دبستان خود بیان میکند: من سال اول و دوم ابتدایی در شاهرخت شهرستان قائن تحصیل کردم و بعد در دبستان حکیم نزاری بیرجند درسخواندن را ادامه دادم. دبستان ما کارگاه آهنگری و درودگری هم داشت که دانشآوزان حرفه عملی یاد بگیرند، از وسط مدرسه ما آب رد میشد و زمانی که تعلیمات دینی داشتیم، وضو میگرفتیم و قرآن میخواندیم. زمانی که ما مدرسه میرفتیم، شیر و تغذیه به دانشآموزان میدادند. ما صبح خودمان به مدرسه میرفتیم و بعدازظهر برای برگشت از مدرسه به صف می شدیم، هر کس سر کوچه خود که میرسید، از صف جدا میشد و به خانه میرفت. آن زمان به ما لباس فرم مدرسه نمیدادند، این کار در زمان شاه انجام میشد. سر صف هم قرآن و دعا میخواندیم.
سلطانی در مورد تنبیه دانشآموزان در آن دوران خاطرنشان میکند: باغ اناری کنار دبستان ما بود که ناظم ما به نام آقای قیچی، ترکههای چوب را از آنجا قیچی میکرد و بچههایی که فضول بودند و درس نمیخواندند را تنبیه میکرد. ترکه انار خاصیت ارتجاعی داشت و آن را در آب هم خیس میکردند که درد بیشتری داشته باشد. من چوب نخوردم، اما معلمی داشتیم که وقتی سیلی میزد، پرت میشدیم. بازرس هم به مدارس ما سر میزد، رئیس فرهنگ، دبیر ریاضی و از معلمان مسلط بود که از دانشآموزان در مورد درسها سوال میکرد که ببیند چگونه معلمها تدریس میکنند.
کتابهایمان دست دوم بود
وی با اشاره به اینکه آن زمان معلمی قداست داشت، ادامه میدهد: ما در دبستان کتاب قرآن، فارسی، علوم و جغرافیا داشتیم. به این دلیل که چاپ سخت بود، کتابهای سالهای قبل و دست دوم را میفروختند و ما میخریدیم.
دانشآموزان در بیرون از مدرسه هم کنترل میشدند
سلطانی عنوان میکند: بیرون از مدرسه نیز ما را کنترل میکردند و اگر متوجه میشدند کاری کردیم، تنبیه میشدیم، همه مردم تحت نظر بودند و این خوب بود، زیرا راههای خطا بسته میشد. روزی یکی از معلمها، ما را در کوچه در حال تیلهبازی دید و روز بعد ما را کتک زد. آن زمان انجمن اولیا و مربیان حتی در دبیرستان هم وجود نداشت.
این معلم پیشکسوت با اشاره به اینکه زمان ما دبستان ۶ سال و سیکل اول و دوم هر کدام سه سال بود، اضافه میکند: در آن زمان معمولا معلمها در یک کلاس تدریس داشتند و سالها در همان کلاس تدریس میکردند من ابتدایی را سال ۳۹ تمام کردم. در سیکل اول دروس عمومی را میخواندیم و بعد کلاس ۹ که پایان دوره اول بود، تعیین رشته انجام میشد. در دوران ابتدایی من، دختر و پسر در یک کلاس مختلط نبودند، اما در روستاها کلاسهای چند پایه وجود داشت. من نیز در دبستان پسرانه تحصیل کردم و تمام معلمها مرد بودند. ما در دوران ابتدایی جدا بودیم.
بیرجند از نظر فرهنگی شهر پیشرفتهای بود
سلطانی با بیان اینکه شهر بیرجند در آن زمان از نظر فرهنگی شهر پیشرفتهای بود، عنوان میکند: در دوران سیکل اول هر درس معلمهای اختصاصی داشت، البته برخی از معلمان بنیه علمی نداشتند، اما برخی لیسانس داشتند و تحصیلکرده دانشسراهای تهران بودند. من در سیکل اول در دبیرستان شوکتی بودم که تمام معلمان مرد بودند. در سیکل دوم رشته تجربی را انتخاب کردم، زیرا در ریاضی و فیزیک ضعیفتر بودم، اما حافظه قوی داشتم. 10 درس داشتیم که باید از آنها نمره 100 میگرفتیم تا به ما دیپلم بدهند، من در سه درس زیست، زمین و جانوری از 60 نمره هر کدام را 58.5 گرفتم.
وجود رشته خانهداری برای دختران
وی بیان میکند: آن زمان رشتههای سیکل دوم ریاضی، فیزیک، تجربی و ادبی بود و رشتهای به نام خانهداری برای خانمها وجود داشت. خانمها آن زمان میتوانستند علاوه بر رشته خانهداری، در رشته تجربی و ادبی نیز تحصیل کنند. زمانی که ما در راهنمایی و دبیرستان تحصیل میکردیم، به ما تغذیه نمیدادند و تغذیه در این مقاطع از سال 50 برقرار شد، آن زمان لباس فرم هم میدادند.
تاسیس سومین مدرسه ایران در بیرجند
این معلم در خصوص چگونگی تشکیل دبیرستان در بیرجند، میگوید: زمانی که امیر شوکتالملک علم به تهران میرود، متوجه میشود که امیرکبیر دارالفنون را تاسیس کرده و در آن زمان به ذهنش میرسد که دبیرستان شوکتیه در بیرجند را احداث کند. این مدرسه سومین مدرسه ایران بود. در سال ۱۲۸۶ این دبیرستان را بنا میکند که دکتر گنجی، استاد جغرافیا و پدر هواشناسی ایران، یکی از اولین فارغالتحصیلان این دبیرستان بود. خود شوکتالملک پول معلمها، لباس بچههای بیبضاعت، خرج غذا و کتاب را میدهد، تا سال ۱۳۱۶ که آموزش و پرورش دولتی میشود.
آبلولهکشی در ایران اولین بار در بیرجند راهاندازی میشود
وی ادامه میدهد: تا آن زمان آموزش و پرورشی وجود نداشت و افراد در مدرسه علمیه تحصیل میکردند. شوکتالملک اقدامات دیگری هم داشت از جمله اینکه آب لولهکشی بیرجند را در سال ۱۳۱۰ راهاندازی کرد و بیرجند اولین شهری شد که آب لولهکشی بهداشتی داشت. همچنین بیمارستان علم که اکنون امام رضا(ع) نام دارد را نیز تاسیس کرد.
به گفته سلطانی کنکور در آن زمان دو مرحلهای بوده، اول امتحان تشریحی گرفته میشده و بعد داوطلبان باید مصاحبه میکردند. کنکورها نیز اختصاصی بوده و هر دانشگاه برای خود امتحان میگرفته است. او از دوران کنکور خود میگوید، من تهران امتحان سراسری دادم و قبول نشدم، آن زمان احتمالا ۳۰ هزار نفر از کل کشور در کنکور شرکت میکردند.زمانی که به تهران رفتم و کنکور دادم، قبل از اینکه به بیرجند برگردم، خواهرم نامهای برای دوستش داشت که قبل از بازگشت به خانه آنها رفتم تا نامه را بدهم که دوست خواهرم به من گفت دانشسرای عالیه امتحان میگیرد. بعد از آن در دانشسرا امتحان دادم و تربیت دبیر در رشته علوم تجربی در مشهد قبول شدم. دوره دانشگاه من دو ساله بود، اما ما اعتصاب کردیم تا دوره چهار ساله شود. من سال ۴۹ دوره لیسانس را در دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده علوم در خیابان اسرار گذراندم.
تدریس در زابل جزو بهترین سالهای عمرم بود
سلطانی با اشاره به اینکه ما رشته تربیت دبیر بودیم و برای وزارت آموزش و پرورش تربیت شده بودیم، بنابراین باید تهران میرفتیم و محل خدمت را تعیین میکردیم، ادامه میدهد: برای دبیری بیرجند و زاهدان جا نداشت، به همین دلیل من زابل را انتخاب کردم. زمانی که این شهر را انتخاب کردم، گفتند وقتی آنجا بروی آب نیست و از تشنگی میمیری، اما در زابل بسیار به من خوش گذشت و جزو بهترین سالهای عمرم بود که هیچ وقت فراموش نمیکنم، الان هم آنجا را دوست دارم و هنوزبه انجا سر میزنم. سیستانیها انسانهای مهربان و صمیمی هستند.
این معلم بازنشسته خاطرنشان میکند: اولین روزی که به عنوان دبیر سرکلاس رفتم در سال ۵۱ بود که به یک دبیرستان دخترانه رفتم، آن زمان ۲۴ سال داشتم. روز اول نگران نبودم، زیرا تدریس را دوست داشتم و برای تدریس هم کلاسهای عملی در دانشسرا گذرانده بودیم. دانشآموزان آن زمانم اکنون لیسانس، دکتر و مهندس هستند. یکی از دخترهای شاگرد آن زمان، همکار ما بود. عدهای دکتر شدند، عدهای در ایران هستند و عدهای به خارج رفتند. ۸۰، ۹۰ درصدآنها در رشتههای خوب تحصیل کردند.
اولین حقوقم 1000 تومان بود
وی با بیان اینکه اولین حقوق من هزار تومان بود، عنوان میکند: حقوقی که گرفتم، به قدری زیاد بود که میتوانستم یخچال ۱۰ فوت آزمایش بخرم. علاوه بر این هزار تومان، دو هزار تومان هم برای جذب دبیر و مناطق محروم میگرفتم و گاهی اوقات نیز 3 تا 4 هزار تومان از کلاس کنکور به دست میآوردم. با حقوقهایم در سال اول 360 متر زمین در بیرجند به قیمت 11 هزار و 300 تومان و سال دوم اولین ماشین پیکان خود را در سال ۵۲ به قیمت ۳۳ هزار تومان خریدم. سال سوم ازدواج کرده و سال چهارم ساخت خانه خود را شروع کردم.
سلطانی در خصوص ازدواج خود، بیان میکند: من از طریق دوستم با همسرم آشنا شدم. ایشان را در بازار دیدم. همسرم در دانشسرا تحصیل میکرد و وقتی ازدواج کردیم، سال دوم تحصیلش بود که بعد به زابل آمد و سه سال در زابل بود، بعد هم به بیرجند رفتیم.
سلطانی با اشاره به اینکه تا سال ۵۶ زابل بودم و بعد به بیرجند آمدم، تصریح میکند: من به خاطر مادرم بیرجند آمدم. ما باید ۵ سال خدمت میکردیم و بعد میتوانستیم انصراف دهیم و به مکان دیگری برویم، اما من به این دلیل که زابل را دوست داشتم در آنجا ماندم و بعد به خاطر مریضی مادرم به بیرجند رفتم. وضع بیرجند از نظر قدمت آموزش و پرورش بهتر بود، زمانی که من آمدم دبیر با مدرک دیپلم در دبیرستان وجود نداشت.
کیفیت آموزش سقوط کرده است
این معلم بازنشسته درمورد نظام آموزشی فعلی در کشور اظهار میکند: در حال حاضر به خاطر اینکه دوره راهنمایی به دبیرستان تبدیل شده، نظام آموزشی در حال انحطاط است. دبیرهایی را به دبیرستان فرستادند که رشته تخصصی خود را تدریس نمیکنند که این موضوع کیفیت آموزش را پایین میآورد. کیفیت آموزش نسبت به قبل به شدت سقوط کرده؛ زیرا انگیزه در دانشآموزان کم شده است. وقتی دانشآموزان پدر و مادر خود را مشاهده میکنند که بعد از 30 سال کار معلمی، 3 میلیون حقوق میگیرند، انگیزهای برای درس خواندن ندارند.
چرا معلمها بیانگیزهاند؟
وی یادآور میشود: حقوقی که به معلم میدهند، زندگی او را تامین نمیکند، بنابراین در کلاس انگیزهای برای تدریس ندارد من از سال ۹۰ دیگر درس ندادم. من پنج سال آخر کارم در دانشگاه علمی کاربردی تدریس میکردم که در آنجا جوانان بی انگیزه بودند، فقط بچههایی که از کارخانجات میآمدند، درسخوان بودند، زیرا وقتی مدرک میگرفتند، پست آنها بالا میرفت. در حال حاضر انگیزه تحصیل در دانشآموزان و معلمان کم شده است.
کنکور در زمان ما بر اساس آموختههای کتاب بود
سلطانی با بیان اینکه کنکور زمان ما خوب بود، زیرا بر اساس آموختههای کتاب انجام میشد، عنوان میکند: الان موسسات کنکور میلیاردها تومان درآمد دارند و فقط حفظیات را وارد ذهن دانشآموزان میکنند. اگر فردی پولدار باشد و از اول دبیرستان روی فرزندش سرمایهگذاری کند، او بهترین دانشگاه قبول میشود و اگر ایران نشد به خارج میرود، اما زمان ما اینگونه نبود.
این معلم بازنشسته در خصوص مدارس دولتی و غیر انتفاعی، بیان میکند: مزیت آموزش و پرورش دولتی این است که همه یکسان هستند. الان شما در مدارس غیرانتفاعی پول میدهید، سوالات را هم برخی مدیران به بچهها داده و نمره میدهند، اما در مدرسه دولتی اینگونه نیست، جرات ندارند این کار را انجام دهند و خود دبیران هم اعتراض میکنند.
خط نظم و انضباط
وی خاطرنشان میکند: دیدگاه معلمان جدید این است که به آنها نمیرسند. در آلمان بسیاری از مردم تمایل دارند در محلهای که معلمان ساکن هستند، سکونت داشته باشند، اما اجازه نمیدهند، زمانی که این قداست باشد، آن کشور در دنیا جایگاه خوب پیدا میکند. معلمهای سختگیر محبت زیادی داشتند. من استادی در دانشگاه فردوسی داشتم که وقتی میخواست درس بدهد، اولین کاری که میکرد این بود که یک خط وسط تابلو میکشید و میگفت این خط نظم و انظباط است. هر کس این خط را داشت در زندگی موفق است. در طول 40 سالی که تدریس کردم، همیشه آن خط بوده، پا را که فراتر بگذاری بسیاری از قداستها را میشکنی. انسانهای منظم و بابرنامه همیشه موفقتر هستند.
سلطانی با اشاره به کتاب رئیس کارخانه دوو، با عنوان سنگفرش هر خیابان از طلا است، تصریح میکند: رئیس کارخانه دوو در آن کتاب بیان میکند که نسل جدید کره جنوبی هم مانند نسلهای دیگر مناطق دنیا شدند که میخواهند بدون کوشش بسیاری از چیزها را به دست آوردند، این موضوع جهانی شده است، پدری 50 سال قبل 300 تا 400 هزار تومان حقوق میگرفت و 7، 8 فرزند داشت، آن زندگی سخت بود و بچهها را هم سختکوش بار میآورد. در زمان ما بسیاری در بیرجند لیسانس داشتند که این انگیزه میشد خواهر و برادرهای فرد هم تحصیل کنند، اما الان این انگیزه وجود ندارد و فرد میگوید من کاسب موفق بازار میشوم.
والدین در اختیار بچهها قرار گرفتهاند
این معلم بازنشسته میگوید: ما والدین به شکل نابرابری در خدمت بچهها قرار گرفتیم، در حالی که ۳۰، ۴۰ سال قبل، پوشش بهتری داشتیم و تفریح میکردیم، اما اکنون این امکانات را در اختیار بچهها قرار دادهایم. در حال حاضر ۷۰ تا ۸۰ درصد امکانات خانواده در اختیار بچهها است و افراد ناچار هستند حتی دارو نخرند تا از بچههایشان حمایت کنند، در حالی که زمان ما وقتی من دیپلم گرفتم، پدرم دغدغهای برای سایر بچهها نداشت، چون من برادر کوچکتر خود را حمایت میکردم و برادر کوچکترم نیز برادر گوچک تر از خود را حمایت میکرد و این زنجیره ادامه داشت. آن زمان پدرها نمیدانستند، فرزندشان کلاس چندم و حتی پول کتابش چقدر است.
کتابهای درسی در گذشته حفظی بود و الان مفهومی شده است
وی با بیان اینکه کتابهای جدید آموزش و پرورش بر مبنای تفهیم است، اما زمان ما و قبل از آن بر اساس حفظیات بود، عنوان میکند: الان کتابها علمی، جالب و مفهومی شده است. اکنون توسعه کمی بیشتراز کیفی است. درحال حاضر مدارس زیادی نسبت به گذشته در شهرها و روستاها ساخته شده و معلمان زیادی استخدام شدهاند، همچنین موسسات کمک آموزشی فراوانی وجود دارد. همه اینها گویای توسعه کمی آموزش و پرورش در ایران است اما دلایل متعددی همچون فقدان انگیزه در معلمان و دانشآموزان و همچنین تحصیلکردگان فراوانی که در جامعه حضور دارند و بیکارند، مانع توسعه کیفی آموزش و پرورش و همچنین آموزش عالی میشوند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی اجتماعی معلم روز معلم معلم بازنشسته آموزش و پرورش ادامه می دهد دانش آموزان حال حاضر هزار تومان آن زمان سیکل اول کتاب ها زمان ما معلم ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۰۳۲۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلّمان، قافلهسالاران کاروان روشنگری
ایسنا/لرستان واژهها در وصف وجود مبارک معلم عاجز و زبانها در بیان فضایل اساتید بزرگوار قاصرند.
اول معلم خلقت، همان خداوندی است که در سوره عَلُق فرمود «بخوان به نام پروردگارت، همان کس که به وسیله قلم آموخت» پس بدانیم که معلمان جایگاه والا و رفیعی دارند.
جهان هستی جلوهگاه صفات خداوندی است آنجایی که از صفت جمیل بودن خداوند یاد می شود این صفت خداوندی را میتوانیم در جنگلها، گلها و کوه و دشت ببینیم.
صفت دیگر که به قادر بودن خداوند اشاره میکند میتوان قدرت خداوند را در هستی دید اما وقتی می گوید «ان الله علیم» صفت علیم و عالم بودن در معلم جلوه گر شده و تجلی می یابد و چنانچه هر جامعه ای به معلمان خودش ارزش و احترام بگذارد قطعاً آن جامعه به پیشرفت می رسد و استعدادهایش شکوفا میشود.
واژهها در وصف وجود معلم عاجز و زبانها در بیان فضایل اساتید بزرگوار قاصرند. چه میتوان گفت در توصیف انسانهای فرزانهای که وجود پر برکتشان ترجمان شایستهی آیات الهی و تبلور حدیث شریف «ان العلما ورثه الانبیا» است.
معلمی، آغازی بی پایان است و بزرگان درست گفتهاند که بهترینِ مردم، معلم میشوند و آموزگارانی انسانساز و فرداپرداز.
شناختی که از جاده علم و عقل عبور میکند؛ انسان را به سرزمین دانایی، رهنمون میسازد و این همان چیزی است که لازمه ساختن یک جامعه با نشاط و آگاه برای نیکو زیستن است. آموزگارانی که راه تعلیم و تربیت را هموار و جان تشنگان را به دریای معرفت، سیراب میکنند سزاوار ستایش و قدرشناسی هستند.
بلاشک، انعکاس ذهن پویا و خلاقِ معلمان است که در جامعه آینده ما متبلور میشود؛ معلمی که کردار و رفتارش مصداق درسها و توصیههایش باشد، دانش آموزانی شایسته، شهروندانی مسئول و با اخلاق و مردمانی قانونمدار تحویل جامعه خواهد داد.
معلمان خالصانه آموختن را برای جوانههای زندگی معنا میکنند و قافلهسالاران کاروان روشنگری هستند؛ دانشآموزانی که ریشه در نگاه معلمان گرانقدر این مرز و بوم دارند بیگمان، میوه شیرین و ماندگارِ انسانیت خواهند داد.
اساس هستی بر تربیت انسان بوده و رکن اصلی در تربیت انسان معلم است. معلمی یک هنر است و هنر به سراغ معلم و معلم به سراغ هنر میرود و هر انسانی نمیتواند هنرمند و معلم باشد.
معلمان طلایه داران پیشرفت و تعالی در کشور بوده و معلم ماندنیترین واژه علمآموزی در تاریخ ثبت شده و نام و اندیشه معلم از بدو خلقت تا برای همیشه ماندگار بوده و خواهد بود.
جامعه با تمام نقاط قوت خود محصول فکر و هنر معلم است، خود معلم و جایگاه معلم هم نشان دهنده فکر و هنر جامعه است یعنی با هم ارتباط تنگاتنگ دارند.
۱۲ اردیبهشت، روز ستایش دانایی، تعهد و عشق به رشد و تعالی جامعه است. این روز فرصت مغتنمی است تا از معلمان عزیز به عنوان پیشوایان فکری و فرهنگی جامعه، تجلیل و قدردانی شود.
تقدیر و تجلیل از مقام معلم نباید منوط به یک روز یا هفته باشد، معلمان در تمامی سال مورد تقدیر هستند.
نقش معلم در جامعه نقش پیامبری است و معلمی در سازندگی کشور و نیروهای انسانی جامعه نقشی بیبدیل داشته و روز بزرگداشت معلم، روز تکریم عشق و ایثار و روز تجلیل از کسانی است که شهد شیرین علم و دانش را جرعه جرعه در جانهای تشنگان زلال معرفت جاری میسازند.
تاریخ پرافتخار ایران زمین و آثار فرهنگی به جا مانده از شخصیتهای علمی و فکری، نشانگر جایگاه والای تعلیم و تعلم در این سرزمین است و بیتردید پشتوانه این تاریخ پرافتخار، عالمان و معلمان گمنامی هستند که همت بلند آنان، گنجینه فاخری از معارف و شخصیتهای علمی را برای ملت ما ساخته و زمینهساز فرهنگ و تمدن شده است.
آری روز معلم روز قدردانی از زحمات کسانی است که عاشقانه در میدان و سنگری قرار گرفتهاند تا نسلی را تربیت کنند که آینده در دستان آنهاست.
انتهای پیام